سه گانه
1- این روزها کمی حساس شدهام... از مواردی میرنجم که در حالت عادی کسی از آنها نمیرنجد. خیلی زود دلم میشکند؛ خیلی زود خسته میشوم؛ خیلی زود دلم میگیرد؛ خیلی زود بغض میکنم؛ و خیلی زود میخندم. این روزها به هر نحوی که گذرتان به من افتاد، لطفاً کمی رعایتم را بکنید. سکوتهای معنادارم، غر و لندهای گاه به گاهم، اعتراضهای بعضاً نابهجایم و صراحت بیش از حد این روزهایم، لطفاً همه را به بزرگی خودتان ببخشید. خوب میشوم... خیلی زود. قول میدهم.
2- صبح جایی اظهار فضل مینمودم که استاد اهل دلی داشتیم که میفرمودند: "موسیقی، زیباترین تجلی عشق بر روی زمین است." و بنده نیز با نظر ایشان موافق میباشم. از صبح دارم فکر میکنم که اتفاقاً اصلاً هم با این جملهاش موافق نیستم! زیباترین و کاملترین تجلی عشق، نمیتواند چیزی جز وجود مقدس"مادر" باشد. پس چرا آن موقع موافق بودم؟! بعد از کلی مراقبت، کاشف به عمل آمد که استاد فرموده بودند: "موسیقی، زیباترین تجلی هنر بر روی زمین است." و لذا الحق و الانصاف، هنوز که هنوزه "مادر" زیباترین و کاملترین تجلی عشق در زمینه. قبول دارید؟!
3- این تافیهای کَرهای و شکلاتی "شیرین عسل"، خوشمزه و نوستالژیکاند... تافیهای دوران کودکی را یادتان میآید؟! داخل کاغذهای چهار گوشِ مربعی بودند و موقع خوردن، کِش میآمدند. بهشان میگفتیم شکلات کِشی. یادش بهخیر...