سه گانهای دیگر
1- تا هشت روز دیگه، یکی از دوستهای خوب دورهی دانشگاهم فارغ میشه. بچهاش دختره و من از ذوق نینی بازیهایی که در پیشه، تو پوست خودم نمیگنجم! عاشق دختر بچهها هستم؛ خصوصاً از نوع دو تا پنج سالهشون؛ و فکر میکنم که هر کسی این لیاقت رو نداره که اولین فرزندش دختر باشه... وقتی با خودم فکر میکنم که ممکنه یه روزی ازدواج کنم و بچهام پسر باشه، دچار افسردگیِ سالها قبل از زایمان میشم! (این اسمِ یه بیماری جدیده که خودم به تازگی و به تنهایی کشفش کردم D: )
راستی، هیچ وقت برای زدن مخ بچههای ناز دو تا پنج ساله تلاش کردید؟! پیشنهاد میکنم که حتماً امتحان کنید! البته میزان موفقیتتون، خیلی زیاد بستگی داره به اینکه در زمان مخزنی، اون کوچولو تو چه مودی باشه و اینکه شما چقدر در کارتون تبحر داشته باشید! باور کنید که لذتش وصف ناشدنیه و حتماً به امتحانش میارزه!
2- این روزها آزاد به دنبال اسمی برای دخترک خردادیاش میگرده. دعا میکنم که به زودی اسم زیبا، دلخواه و شایستهای رو براش انتخاب کنن و دخترک هم در نهایت سلامت و زیبایی به دنیا بیاد؛ و جزئی از باقیاتالصالحاتِ پدر و مادرش باشه. :)
اما بستهی پیشنهادی من از قرار زیر بود:
آیه
محیا (یعنی زندگی)
آوین (یعنی عشق) [به قول پرستو: ئهوین!]
نگار
یاسمن
یسنا (یعنی نیایش همراه با شادی)
حلما
آوا
تارا (یعنی ستاره)
سمیرا میس (یعنی دختر گندمگون)
نارگل (یعنی گل انار)
3- دیروز با یکی از دوستانم صحبت میکردم؛ بحث اسم "سکینه" شد. البته این دوست میگفت که درستش هست: "سُکَینِه"! یه لحظه به نظرم رسید که چه معنای قشنگی داره: آرامش! و این روزها چهقدر گذاشتن این اسم برای دخترها، کار ضایعی محسوب میشه!
راستی، چی شد که اسم به این قشنگی، این همه از چشم ما ایرانیها افتاد؟!