کی درست می بینه؟
روبروی مانیتور می شینم. بخارهایی که از لیوان چای بلند می شه،خیالمو راحت می کنه که هنوز قوانین فیزیک سر جای خودشون باقین: هوای گرم، سبکه و بالا میره؛ هوای سرد و سنگین، جای اونو می گیره.
این روزها بازار نویسندگیم کساد شده. زل می زنم به تابلوی روی دیوار. هااااا فهمیدم! چطوره همین تابلو رو توصیف کنم؟ میگن کاچی به از هیچی.
اصل این تابلو اگه گفتید کجا نصب بوده؟ به دیوار منزل پروفسور حسابی.
از دور که نگاه می کنید، اسکلتی از صورت یک انسان رو می بینید! نزدیک که می شید، زن زیبایی رو می بینید که روبروی میز آینه ی اتاقش نشسته و انواع عطر و ادکلن و ...! روی میزش چیده شده.
یاد قسمتی از نظریه ی نسبیت عام می افتم: همیشه ناظری درست می بینه که داره از بیرون به قضیه نگاه می کنه.«فیزیک چی ها بهش می گن: ناظر آزمایشگاه»
و بعد یاد پستی افتادم که یک بلاگر، توی وبلاگش گذاشته بود؛ با این مضمون: گاهی لازمه که برای درک بهتر یه چیز، کمی از اون فاصله بگیری...